-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 بهمنماه سال 1391 00:13
قابل توجه بازدید کنندگان عزیز : آدرس وبلاگ تغییر یافت .برای مراجعه به وبلاگ جدید به آدرس زیر مراجعه نمایید www.delbang.rozblog.com
-
ازکوره بند تا کره بند
پنجشنبه 26 بهمنماه سال 1391 19:21
حفظ ونگهداری از گنجینه های ارزشمند فرهنگی نیاکانمان وظیفه ماست در این مطلب سعی می کنیم تا حد امکان باورها واعتقادات آنها را به تصویر کشیم جهت خواندن این مونوگرافی ادامه مطلب را کلیک کنید ... از کوره بند تا کره بند آنجا که رودخانه حله دو شاخه می شود یک شاخه به کمک کانال انحرافی به مسیر اسبقش هدایت گردیده تا بتواند زمین...
-
باورها در دشتستان دیروز
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1391 23:52
دشتستان ما سابقه ای بس دراز و داستانی خواندنی دارد . گردو خاک برجای مانده از زمان گاه باورهایی را در دل افراد این منطقه پرورانیده وگاه عقایدی را ازبین برده ویا در تطور زمان متحول نموده است .همین خمیر مایه های اعتقادات اجتماعی به عنوان باور جمعی باعث پیوندی مثال زدنی در بین اقشار در طول زمان گردیده و هویت این قوم و ملت...
-
بلبل مست
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 19:39
زمستان رفت وسرما بقچه در دست گل نسرین وسوسن تاج سربست مزین کرده دشت و کوه و صحرا گل سوری و صوت بلبل مست
-
گیسو
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 19:32
حمایل کرده ای گیسوی چون مار به تاری کرده ای ما را گرفتار ! به قصد کشتن پور غلامی تو بر پا کرده ای اصلوبه ی دار
-
عدل خدا
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 19:28
بیا بنگر که دنیا این چنین است چو پژواک عمل همچون طنین است رسد برتو بسی پاداش اعمال در این دنیا ،که عدل او همین است
-
نوروز
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 19:23
بهار است ونوروز آمد پدید گل و سبزه از خاک بیرون دمید نسیم فرح زا زفردوس پاک ز الطاف ایزد به گیتی رسید
-
غفلت
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 19:20
دل ودین بهر زلفش داد برباد که برسودای عشقش جاودان باد ولیکن غافل از یک نکته ای نغز که مهر خوبرویان رفتنی باد
-
افسون
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:50
به واو سوره والفجر سوگند به آیاتی که لبریز است از قند بنای زندگی نقش بر آب است بیا زین قصه وافسون ببر پند
-
نصیحت
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:45
بسی دارم گله از کارت ای دل که در هر ناکجا کردی تومنزل! نصیحت کردم و نشنیدی از من نهادی محمل بشکسته برگل
-
دلبر
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:35
چو ظلمت پرده بر افکنددرلیل چو تاریکی گرفت از صدر تا ذیل ! دوباره کفتر بیچاره ی دل به بام کوی دلبر رفت با میل
-
اسیر
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:30
الا ای یار محبوب و کج اندیش اسیر دام زلفانت دوصد بیش مکن آزرده دل محبوس زلفت که بر دل دارد او آثار صد نیش
-
نماز
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:27
قیام قامتت در قاب محراب کند دل را زجام چشمه سیراب گر از ساقی بگیری اذن تکبیر ربایی چشم هشیاران تواز خواب
-
شب
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:21
اگر لذت تو می جویی زشب بر ! به حمع شب تنی پر تاب و تب بر چو ار نیمه گذشت و گشت مخمور در آن دم جام لعلش را به لب بر
-
صلاه
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:18
صلاه صبح و من چشم انتظارم نیامد یار ومن زار و فگارم موذن لحظه ای بنما تامل که تا شاید بیاید در کنارم
-
اشک
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:15
روان شدسیل اشک از چشم پرخواب نمودآن دشت گلگون وه چه پر آب ! چه می بینم در این عالم خدایا ! که گل از خون دل گردیده سیراب
-
آتش
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:09
الا ای شمس ای رخساره چون حور الا ای آنکه رخشانی تو از نور بسوزاند اگر آتش به قربت تو سوزانی مرا آنگه شوم دور
-
کمال
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:06
دلم گشته اسیر یک خیالی نداده بهر عقلم یک مجالی اسارت رفته در یک فکر باطل طلب کرده جمال با کمالی !
-
صید
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:04
زطاق ابروان برکش تو شمشیر زمژگانت تما پر ترکش از تیر کمندی ساز از زلفان پر موج دلم را کن به قصد صیدزنجیر
-
شهید
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1391 10:00
آن قطره که از سینه ی صدچاک رود وآنگه به زمین ریزد و بر خاک رود هر ذره ی آن شود درختی چون سرو وین سرو ببین که تا به افلاک رود
-
عمر
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 12:03
یا رب دلم از غصه به تنگ آمده امشب ابلیس درون با من بیچاره به جنگ آمده امشب دادار بیا بنگر و برگیر دو دستم کان شیشه دل در گذر عمر به سنگ آمده امشب
-
تقدیم به قربانیان سیل در استرالیا وبرزیل
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 11:58
ابر بود وباران بو دوباد .... ابر بود و باران بود وباد . شاخه های تک درخت نارون در رقص و شاد . دست خود در گردن هم کرده و غوغا به پاست . چلچله در آن هیاهو سخت دلگیر قضاست ! آن طرفتر کودکی شیطان و شاد. بی خیال از آنچه در تقدیر ماست. زیر رگبار گهر ها شانه هایش خیس آب . بر لبش آهنگ باد و هم به افکارش صفاست . لیک بین او...
-
جوانی
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 11:47
کمان ابرو و آن چشم سرمست به صف کردش مژه در ترکش و دست ولی هیهات از عهد جوانی که تیر رفته ناید بر سر شست
-
گوهر
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 11:45
دل وایمان دین وگوهر هوش ربود و کرد ما را حلقه در گوش جهان هستی و بود ونبودش نمیسازم عوض با حلقه ی موش
-
پیری
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 11:40
به ترکش کرده صف مژگان چون تیر حمایل کرده ابرویی چو شمشیر بگو بر پیر خوشدل این معما که روبه باشد آن شیری که شد پیر
-
انتظار
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 11:37
چون نیک ببینمت ز جنس حوری یا شاه پری و یا که برتر نوری ترسم نرسد دست به زلف سیهت ای پاره ی مه چرا تو از ما دوری
-
ساحل
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 10:35
اگر تسنیم وطوبی ،سدره وحور اگر عشرت بود تا صبحدم جور کنم مهرت درون دل چو ماهی که یونس کزسحل گردیده شد دور سحل =ساحل
-
غزال
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 10:29
گرفتی دامن دشت دل من چو سیلاب بهار از کوه ارژن غزال دشت دل را دام مگذار که خود صد دام غم افتاده برتن
-
ریا
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 10:25
از بس که دیده ام ریا و رنگ نفاق ! از بس کشیده ام درد دروغ و رنج فراق ! بر قامتم نمانده ستونی که بر او راست شوم ! بر چشم ودل نمامده امیدی که بر او کنم اتفاق ! من نیستم از این قماش وشکستنم حتمیست . باید یکی شویم و زین ره کنیم افتراق.
-
وحدت
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 10:17
ما زتقسیم و تفریق نفعی نبرده ایم به ضرب در آییم وبه حمع کنیم اعتماد گر از زاویه و منحنی خطا دیده ایم به خط موازی و راست بریم اعتقاد