ازکوره بند تا کره بند

حفظ ونگهداری از گنجینه های ارزشمند فرهنگی نیاکانمان وظیفه ماست در این مطلب سعی می کنیم تا حد امکان باورها واعتقادات آنها را به تصویر کشیم جهت خواندن این مونوگرافی   ادامه مطلب

را کلیک کنید ...

        از کوره بند تا کره بند 


آنجا که رودخانه حله دو شاخه می شود یک شاخه به کمک کانال انحرافی به مسیر اسبقش هدایت گردیده تا بتواند زمین های روستاهای پایین دست راسیراب نماید وپس از طی مسیری طولانی به آرامگاه ابدیش یعنی خلیج همیشه فارس بپیوندد ودر آنجا آرام گیرد.وشاخه دیگر در مسیری که خود رودخانه مهندسی نموده است به سمت تالاب بین المللی حله پیش میرود تادرآنجا گونه های زیست محیطی جانوری وگیاهی بیشماری را تغذیه نماید .دربین دو ساق رود روستایی با نامی کهن وجود دارد که گویا به مثابه فرشته ای نگهبانی از تالاب ارزشمند حله و خاک حاصل خیز آن را برعهده گرفته است  .آب وهوای این روستا گرم وخشک بوده وشغل اصلی مردمان این روستا کشاورزی و دامداری مخصوصا پرورش اسب ,گاو   وشتر ....بوده است  مردم این روستا از  تیره های مختلف  نژادی واز مناطق دیگر منجمله خاک دشتی ,بندر عباس جزیره و ... به این منطقه مهاجرت کرده وسکنی گزیده اند .در گذشته روستایی کدخدا نشین بوده و در ادوار ی هم توسط خوانین مناطق مختلف دست به دست شده وتا انقراض دوره خان خواهی جز, تیول خوانین حیات داوود بوده است .تیره های  مختلف طوایف کره بندی , حاج امیری,مشتانی ,جمیری ,سلمانی ها  ,ساربانها و....سالیان سال در کنار هم حتی در بحرانی ترین زمان زندگی مسالمت آمیزی را  تجربه کرده اند .دوفرضیه برای نام این روستا مفروض می باشد یکی کوره بند ودیگری کره بند,هر دو نام بامسماست ولی آنچه به نظر صحیح تر میآید باعنایت به ریشه ی تاریخی آن که در مسیر مهندسی شده رود پیدا شده وبرای زمانی کوتاه سر از دل خاک بیرون کشیده  وسپس در محاقی ابدی رفت ,نام کوره بند می باشد متاسفانه به علت جهل عمومی نسبت به میراث گذشتگان وعدم وجود دولت مرکزی مقتدر در اواخر قاجاریه این بنا ها که از آجر پخته ساخته شده بود و آثاری با خط میخی بر آن  نقر شده بود برای همیشه ازبین رفت  ای کاش فیل  این رود پربرکت 50سال بعد به یاد باستان شناسی می افتاد .یکی از آجرهای آن بنا در دسترس می باشد و می توان به کمک آن ادوار شناسی را انجام داد . 

واما فرضیه دوم, نام فعلی است که برگرفته از تخصص مثال زدنی مردم این روستا در زمینه پرورش اسب وقاطر می باشد .این نام وآوازه در جاهای دیگر ایران آن موقع نیز شناخته شده بوده است .خریداران زیادی از استانهای دیگربرای خرید به این روستا می آمده اند .مطمناروستای قدیم در محل کنونی نبوده است ولی محل جدید نیز سابقه ای بس طولانی دارد درخت گزی بسیار قدیمی در وسط روستا ودر مسیر پرطلاطم تاریخ چشمان زیادی را به سمت خود مسحور کرده است .تنه بزرگ ومیان تهی آن دلالت  بر قدمت زیاد این درخت دارد. نیاکان ما گفته اند پدران آنها نیز به یاد ندارند چه کسی این درخت را کاشته است .واین مسئله قدمتی حداقل 300ساله را برای آن ثابت می کند . 

به هرصورت روستای کره بند روزگاری نه چندان دور با وجود آبرفتهای ارزشمند رود یکی از نقاط بسیار مستعد کشاورزی بوده است تا جایی که به سیلوی استان لقب گرفته, علاوه برگندم وجو گیاهان علوفه ای زیادی مانند شودر , گوپل ,زنگل  و....رویشی عجیب داشته اند  ولی متاسفانه به علت اخذ تصمیمات غلط و رها نمودن شور آبهای زه کشی نخیلات بالا دست این خاک طلا مانند تبدیل به سوخ زار هایی (نمکزار )شده است که علاوه بر حذف گندم زارها وقربانی نمودن تالاب ارزشمند حله تغییرات اکوسیستمی زیادی را نیز باعث گردیده است .ساخت سد ریسعلی دلواری بررودخانه شاپور نیز این رود باکرامت را دلگیر تر نموده است زیرا دیگر نمی تواند سخاوتش را همچون ادوار گذشته نصیب مردمانی ساز د که به او بیعت صدهاساله دارند .تکنولوژی سد سازی صورتی را می شوید اما چشمی را کور می کند همان طور که متخصص گرانمایه سدسازی که اتفاقا فرزند همین روستا میباشد  یعنی دکتر مسعود هوشمند می گوید ممکن است سد منطقه

 ای را آباد کند اما منطقه ی دیگری را به خاک سیاه می نشاند .نشان به نشان خاک حاصلخیز این روستا و دریاچه ارومیه. 

مردمان این روستا به شدت مذهبی هستند .ودر طول تاریخ علاقه ودلبندیهای خود را به خاندان عترت وطهارت وبه اشکال مختلف نشان می داده اند.  مراسم تعزیه خوانی در این روستا   سابقه ای طولانی دارد. این مراسم مذهبی با مدیریت  مرحوم حاج ابراهیم قجربرگزار می  شده است .درایام ماه مبارک رمضان جلسات مقابله ی قران مجید در منازل بزرگان هر قوم برگزار می گردیده است  شکوه   مناجات های سحر مرحوم مشهدی اسماعیل  هنوز هم گوش جان را نوازش می دهد .آن جا که با تمام وجود فریاد می کرد آمدم تابه درگه دوست التجا کنم گر حاجتم روا نکنی پس رو به کجا کنم... ویا ندای آب تریاک در سحرکه با تلاوت جاج ابراهیم قجر  اجرا میشد شوری دگر باره می بخشید .مکتب خانه های متعددی در روستا فعالیت داشتند هنوز آواز صلوات نام هایی که صبح پنجشنبه بچه ها بربلندای محل می خواندند . .موسی که زد عصا را بر فرق سنگ خارا  صلوات بر محمد صل علی محمد و.....برگوش ها طنین می افکند .در گذشته سنت بسیار غلطی هم در ماه ربیع الاول اجرا می شد که مردم باشناخت نیات گسترش دهندگان این آیین غلط  ,آن به بوته فراموشی سپردند .

شاکله فرهنگ عمومی منطقه  برگرفته از مبانی دین مبین اسلام ومتاثر از خرده فرهنگهای بومی مجاور بوده است کلا این منطقه به علت برخورداری از آب وهوایی به شدت  گرم وخشک مردمانی بسیار صبور  را در دامان خود پرورش داده است واین خست آسمان برزمین  سوز وگدازی  رادر نهاد این مردمان به ودیعه نهاده است تا این آه وناله ی جانسوز  در هر فرصتی با شروه ای یا درنگه ای به بیرون سرازیر شود و ناکامیهای خود را  به جن ودیو نسبت دهد و گم گشته خود را در قالب بتی زیبا روی ویاصنمی عهد شکن  به تصویر کشد .

لباس زنان روستا برگرفته از لباس زنان مناطق مرکزی ایران شامل شلوارهای باز که هرکدام از آنها ازیک توپ پارچه ساخته می شد وگاها چند شلوار بر روی هم می انداختند  سپس پیراهنی چاک دار و بلند برروی آنها پوشیده می شد .کلاهی به نام لچیک برسر می نهادند و بند کلاه را زیر چانه می بستند سپس میناری از جنس تور وبه رنگهای مختلف سر می کردند وبه وسیله شیء تزیینی به نام چلاوه کلاه ومینار رابه هم متصل می کردند .این لباس زیبا شخصیتی مثال زدنی به زن می بخشید.آرایش زنان متاهل شامل ابرو برداشتن وخالکوبی در ابروان وسوراخ کردن گوش برای گوشواره وپرده بینی برای نصب میخک وخالک بود نوعروسان صبح اول بعد از شب زفاف در دوسمت پیشانی خود قسمتی از موهای خود را  به شکل نعل اسب از زیر مینار خود بیرون می آوردند که

اصطلاحا به آن بور گجیکک می گفتند . این نحوه آرایش تا مدتی نشانه نوعروسی او بود.ضمنا حالت مو را به کمک آب شکر درست می کردند 

مراسم عروسی از خواستگار ی دختر توسط بزرگ خانواده پسر از پدر دختر شروع می شد  ..حساسیت بسیار زیادی هم  بر جایگاه خانواده دختر وجود داشت حتما خانواده دختر می بایست همسنگ خانواده پسر باشد وکمتر ازدواجی مابین دوخانواده ای که دارای پایگاه اجتماعی مختلف بودند صورت می پذیرفت .نظام طبقاتی ویا کاستی شدیداحکمفرما بود.

پس از اینکه خانواده دختر جواب مثبت می دادند .مراسم تعین شیر بها هم انجام می شد وپس ازتوافق بر مبلغ شیر بها ومهر غایب زن ,لباسی ,پارچه ای ویا زیورآلاتی به عنوان شرطی طی مراسم شرطی برون برای دختر می بردند و دختر رسما به عنوان نامزد پسر اعلام می شد.

با هماهنگی دوطرف تاریخ عقد وعروسی مشخص می شد وبعضی وقتها هم عقد در هنگام عروسی انجام می گرفت که به عقد پاتخت معروف بود .مراسم دعوت به وسیله سلمانی روستا و همسر او انجام می گرفت واین جمله را میگفتند فلانی(پدر داماد) سلام رسوند .گفت ایخیم زن بچیکو بدیم دسش ای قابل ایدونی تشریف بیارین . طرف باقبول دعوت مقداری پول به دلاک میداد.

فردای آن روز هم  بنا به توانایی خود بره ای کله ای قندی ,خروسی ویا.....برای خانواده داماد می فرستاد .

در عصر روز عروسی داماد را طی مراسم سر تراشون روی صندلی می نشاندند و سر و صورتش را توسط سلمانی اصلاح می نمودند در این موفع هم افراد مقداری پول به دستمال سلمانی می ریختند تا به اصطلاح  دلاک هم دلخوش شود .بعد از صرف ولیمه شب عروسی ورقص و آواز دست جمعی که زنان با آن لباسهای زیبا ودستمال در دست اجرا می کردند مردان هم باشلیک گلوله ای خودی نشان می دادند .کم کم مدعووین به خانه خود میرفتند فقط زن دلاک ویک از بستگان عروس در منزل داماد می ماند دلاک وزن او راهنمایی ومشاوره قبل از شب زفاف را با داماد وعروس در میان می گذاشتد و آنها را به حجله می فرستادند .فردا صبح آرایش عروس توسط زن دلاک انجام می شد و مردم دسته دسته یا به صورت انفرادی برای خوردن شیرینی پیش عروس می رفتند و عروس از آنه به خاطر زحماتشان تشکر می کرد .بدینسان زندگی مشترکی آغاز می گشت .اگر خانه پدر عروس در همان روستا ویا روستای همجوار بود پس از سه رور بستگان عروس برای آوردن  عروس به خانه داماد  می رفتند وطی مراسمی که   اصطلاحا به آن  واطلوونی می گفتند عروس را به خانه پدرش می بردند .واگر جای دوری بودند پس از هفت روز این مراسم اجرا می شد .


ماههایی  که مردم با آنها  امور تقویمی خود را درنظر گرفته واجرا می کردند عبارت بودند از قوس ,حوت ,عقرب اسد ,سهیل , نوروز ,چله ,......

اصطلاحاتی که در گذشته بسیار تکرار می شده مانند آسک,(آسیاب دستی)اووار,( طناب مخصوص حمل مشک)مشک , دولک(دولچه ی ازجنس پوست برای خنک کردن آب ) ,خیگ ( ازجنس پوست وبرای عمل آوری دوغ و کره ),ملار ,(سه پایه ای از جنس چوب برای آویزان کردن خیگ )خیش,برا (باحرف ر  مشدد وسیله ای برای خرد کردن خرمن ),بنه (با حرف نون مشدد ,وسیله ای تور مانند برای حمل گندم )اوسه,( وسیله ای به شکل چنگال بزرگ برای غلاشی گندم ) ترت خرمن  کهکشون ,خرمنکشون ,ا


ادامه دارد استدعا دارد قبول زحمت فرموده نظرات اصلاحی خویش را ارسال نمایید 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد