-
فراق
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 10:13
اگر نی ناله در هفت بند دارد درونش اشک چون اروند دارد ! همه دردفراق اصل خویش است وگر نه او که صد دلبند دارد !
-
تقدیم به الهه بیمار و یتیم
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 00:30
آهای سپیدار بلند آرزو!............ آهای سپیدار بلند آرزو! آهای نخل سر افراز وشکربار امید! ای چنار سایه گستر مهر وغرور ! ای کاج سبزینه پوش زمان ! آهای بید لرزان شادی و سرور ! آهای سرو موزون قامت قدیار ! ای بلبل شوریده،ای پرستوی بی قرار! ای اسب چهار نعل تازنده لحظه ها ! ای جویبار ،ای آسمان و ای خورشید گر گرفته! با شما...
-
زمانه
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 00:16
زمان از بهر مردی وه چه تنگ است جهان را زین حقیقت عار و ننگ است بیا بشنو برادر این سخن را کلام بی ریا خیلی قشنگ است
-
حرام
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 00:13
انگور ومی وبیغشی و آنچه به جام است در شرع منور که حرام است ، حرام است نا صافی وناصادقی و هر چه پلشتی بنگر که در این دور زمان سخت به کام است
-
آرزو
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 00:08
آرزویم این است........ آرزویم این است:آسمان ابری واشکش جاری.گرمی وداغی اشک در دل گل ساری .رویش دانه وگل پیوسته .راز ها سربسته.بلبلان مست سرور ، رنج وغمها همه دور دلها مان همه عاشق همه پاک،مست چون بلبل بنشسته به تاک،دوستی ها به وفور دشمنی ها نایاب ،اسلحه گشته قلم .ظلم وبیداد به کلی شده کم.سفره ها رنگ به رنگ .دور از بال...
-
هجران
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1391 10:34
چو داود وسلیمان وچو ایوب چو هر ناگفتنی و امر مکتوب غم و عشق ووفاو صبر وپیمان بود ناگفته در هجران یعقوب
-
شقایق
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1391 10:31
شقایق دیده ای جانا که چون است به قامت واژگون دل پر زخون است غم هجر بتی با او چنین کرد که اینسان قدسروش چون کمون است
-
فردوس
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 10:55
روضه رضوان نباشد جایگاه هر کسی ذات نیکو را طلب دارد و پاکی هم بسی جنت و فردوس نمی بخشندبه حرف وادعا ارزش بسیار باید، نیست لایق هر خسی
-
طعنه
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 10:48
گویمش ای دل غافل ره خود گیر و برو طعنه و حرف مزن لقمه ی خود گیر وبرو چشم بر کار خلایق تو میفکن بگذر بی خرد گفت !تو این نکته زمن گیر وبرو
-
سرمه
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 10:45
سحر گه زد برون از خانه این دل به زیر برگ گل خوش کرده منزل که شاید بگذرد زان کوچه معشوق کند بر دیده خود سرمه با گل
-
نیاز
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 10:36
نه هر استاده ای رو در نماز است نه هر بشکسته دل اهل نیاز است بیا بنگر تو بر رنگ رخ دل که در تمثیل چون سنگ حجاز است
-
بوسه
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 10:33
بشست ابر بهاری صورت یاس کناری زد نقاب از چهره ای خاص به وقت بوسه چیدن از لبانش تلاوت کرد از دل سوره ناس
-
طبیب درد
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 10:26
به قامت چون که سروی دلفریبی نگاری در حلاوت بی نظیری ! نمی ترسم زهر درد جهان سوز که تو بر درد بی درمان طبیبی
-
اختیار
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 10:18
زندگی بافتن قالی نیست...... زندگی بافتن قالی نیست که فقط می بافی. نقشه از قبل مشخص نشدست. می توان ساخت همان نقش ونگاری که خودت می خواهی. تو در این بین همان نقشه خود ساخته را خواهی بافت . خوب بنگر وببین ! که در این وادی عشق. دار قالی به ره عشق به پاست . تار و پودش زوجود خود ماست . همتی کن که در این راه غریب نقش احساس...
-
حسرت
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 11:15
دل را به سرا پرده اغیار نهادیم ......... جان را چه عبث برسراین کار نهادیم آن لعل بدخشان که بود محرم اسرار ......... ارزان به ره و بر سر بازار نهادیم
-
احساس
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 11:05
دل پر شداز ... دل پر شداز احساس او از بوی و از انفاس او جانم چو شد وسواس او باید که هوشیاری کنم من مردم از بیماریش از رنج از بیزاریش ترسیدم از بیداریش باید که هوشیاری کنم گفتم که نازش را خرم بار اماناتش برم صد پرده غم را بردرم باید که هوشیاری کنم گفتم چنان ابری ببار بر آتشم آبی بیار گفتا که من همراه تو باید که هوشیاری...